نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, توسط احسان |

بیائیم نخندیم . . .
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند
به دستان پدرت،
به جاروکردن مادرت،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
نخند
نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند....

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, توسط احسان |

پارک زیتون قشم

 

جنگل حرا قشم

دره ستارها قشم

دره ستارها قشم

خلیج فارس 

نوشته شده در تاريخ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, توسط احسان |

بس کن میدونم که تو عاشق دعوا و خط و نشونی

پیشت نمیام ، میدونم که نباشم تنها میمونی

نگو قول و قرار که دلیل جدایی رو خودت میدونی

میگی عاشقمی آخه عاشق اینجوری که من ندیدم

راهی که میری همه خط کشی هاشو خودم کشیدم

برو قصه بساز واسه یک نفر دیگه که من پریدم

منو سیاه نکن مگه نمیدونی که عمریه زغال فروشم

منو میترسونی؟ بابا گرگمو لباس بره میپوشم

تو خیال میکنی که من برده و غلامه حلقه به گوشم

میگی عاشقمی آخه عاشق اینجوری که من ندیدم

راهی که میری همه خط کشی هاشو خودم کشیدم

برو قصه بساز واسه یک نفر دیگه که من پریدم 

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.